میخام یه کوچولو حرف بزنم..یه کوچولو که چه عرض کنممم...
این وسط حرفم یه کم بیشتر با کنکوریاس..
راستش دیروز قرار بود زود از خواب بلند شم دیر بلند شدم این یعنی کل روز خراب شد(اینو کنکوریا میگن)
آخه دیشبش تا 4 داشتم میوندم..
اینطرف دوستم بهم زنگ زد میگه میخام برم سربازی دلم گرف..یاد 5تا رفیقم افتادم ک رفتن پیش خدا..و خواهرزادم که اونم تو هفت سالگی رفت..جلو چشام پرواز کرد تا خدا..باز دل گرفت..از طرفی دلم بدجوووور بهونه یه نفرو گرفت...
اینطرف پاسخنامه کتاب فیزیکمو گم کردم..
یه طرفی دلم درد گرفت..
و کلی اتفاقای دیگه..خیلی میشه گفتنشون.اما دقت کررررردی؟؟؟؟؟؟همه اینا بهونه و دلیلن که منو حرکت میدادن به سمتی که به کل روزم گند بزنمممم..
اما مقاومت کردم و همشو گذاشتم کناااااااااار..با خودم گفتم امروزتو جووری باش جوری مقاومت کن..جوری درس بخوون که آخر شب رسیدی دستتو ببوسیی بگیییی آااااااره این منننن بووودم...
چرا واسه هرچیزی یه بهونه بیاااریم؟؟که چی بشه؟کی گفته اگ صبح ی ساعت دیر بلند شدی دیگه نمیتونی موفق بشیی؟!
ما واسه موفقیت و رسیدن به چیزای خوب و مثبت آفریده شدیممم..
تاحالا به این فکر کررردی من و دلواپسی هام......
ادامه مطلبما را در سایت من و دلواپسی هام... دنبال می کنید
برچسب : دلنوشته,دلنوشته ها,دلنوشته غمگین, نویسنده : 1eshghabad771 بازدید : 30 تاريخ : پنجشنبه 18 آذر 1395 ساعت: 20:54